(به گونهی که نشاندهندهی فقدان احساس یا همدردی باشد) بهطور بیاحساس، با بیاحساسی، بیرحمانه،با بیرحمی، با/از روی سنگدلی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She stared stonily at him.
با بیاحساسی به او خیره شد.
He looked stonily at the old man.
با بیرحمی به پیرمرد نگاه کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stonily» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stonily