با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Potent

ˈpoʊt̬nt ˈpəʊtnt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more potent
  • صفت عالی:

    most potent

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
قوی، پرزور، نیرومند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a potent king
- پادشاه مقتدر
- potent weapons
- سلاح‌های نیرومند
- a potent argument
- استدلال قانع‌کننده
- a potent drink
- مشروب قوی
- a potent medicine
- داروی مؤثر
- This tea is too potent.
- این چای خیلی پررنگ (یا قوی) است.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد potent

  1. adjective effective, powerful, forceful
    Synonyms: almighty, authoritative, ball of fire, cogent, commanding, compelling, convincing, dominant, dynamic, efficacious, forcible, full-bodied, go-getter, great, gutsy, impressive, influential, lusty, mighty, persuasive, powerhouse, puissant, punchy, robust, spanking, stiff, strong, sturdy, telling, trenchant, useful, vigorous
    Antonyms: disabled, fragile, helpless, impotent, incapable, ineffective, weak

ارجاع به لغت potent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «potent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/potent

لغات نزدیک potent

پیشنهاد بهبود معانی