فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Puissant

ˈpwɪsənt ˈpjuːɪs(ə)nt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    ادبی قدیمی توانا، نیرومند، قوی، قدرتمند
    • - The puissant army easily defeated their enemies in battle.
    • - ارتش قدرتمند به راحتی دشمنانش را در جنگ شکست داد.
    • - The puissant leader inspired loyalty and respect among his followers.
    • - رهبر توانا وفاداری و احترام را در پیروانش برانگیخت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد puissant

  1. adjective Having or able to exert great power
    Synonyms: mighty, potent, powerful
  2. adjective Having great physical strength
    Synonyms: strong, mighty, potent, powerful

ارجاع به لغت puissant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «puissant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/puissant

لغات نزدیک puissant

پیشنهاد بهبود معانی