امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Puke

pjuːk pjuːk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    puked
  • شکل سوم:

    puked
  • سوم‌شخص مفرد:

    pukes
  • وجه وصفی حال:

    puking

معنی‌ها

verb - intransitive verb - transitive
استفراغ کردن، بالا آوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
noun
قی، استفراغ
noun
رنگ آبی تیره، آبی سیر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد puke

  1. verb vomit
    Synonyms:
    barf be sick bring up chunder cough up do the technicolor yawn gag get sick heave hurl regurgitate retch spew spit up throw up toss one’s cookies upchuck

ارجاع به لغت puke

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «puke» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/puke

لغات نزدیک puke

پیشنهاد بهبود معانی