امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Upchuck

ˈʌptʃʌk ˈʌptʃʌk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - intransitive verb - transitive noun
(آمریکا - عامیانه) قی، استفراغ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد upchuck

  1. verb eject the contents of the stomach through the mouth
    Synonyms:
    vomit throw up puke barf sick spew chuck retch regurgitate disgorge spue vomit up cast purge honk be-sick regorge cat

ارجاع به لغت upchuck

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «upchuck» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/upchuck

لغات نزدیک upchuck

پیشنهاد بهبود معانی