فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Upcoming

ˈʌpˌkʌmɪŋ ˈʌpˌkʌmɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • C1
    زود آینده، نزدیک، در آتیه نزدیک، رسیدنی
    • - the upcoming elections
    • - انتخابات آتی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد upcoming

  1. adjective In the relatively near future
    Synonyms: forthcoming, approaching, future, coming, imminent, expected, impending, looming, nearing, next

ارجاع به لغت upcoming

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «upcoming» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/upcoming

لغات نزدیک upcoming

پیشنهاد بهبود معانی