امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Future

ˈfjuːtʃər ˈfjuːtʃə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    futures

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun B1
آینده، آتیه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- for the future
- برای آینده، برای آتیه
- in (the) future
- در آینده، در آتیه
- in the near future
- در آینده‌ی نزدیک، به‌زودی
noun
(دستور) زمان آینده، مستقبل
noun
اقتصاد (بازرگانی، در جمع) پیش‌فروش، پیش‌خرید، سلف‌خری، سلف، جنس سلف، جنس پیش‌فروش شده، جنس پیش خرید شده link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

مشاهده
noun
امیدِ موفقیت، چشم‌انداز
adjective
آینده، آتی، بعدی
- the future life
- زندگی پس از مرگ، حیات اخروی
adjective
(دستور) آینده، مستقبل
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد future

  1. adjective to come; expected
    Synonyms:
    approaching booked budgeted close at hand coming coming up destined down the line down the pike down the road eventual fated final forthcoming from here in from here on from here to eternity from now on in imminent impending inevitable in the cards in the course of time in the offing just around the corner later likely looked toward near next planned prospective scheduled subsequent to be ulterior ultimate unborn unfolding up
    Antonyms:
    past
  1. noun time to come
    Synonyms:
    aftertime afterward by and by destiny eternity expectation fate futurity hereafter infinity life to come millennium morrow offing outlook posterity prospect subsequent time to be tomorrow world to come
    Antonyms:
    past

ارجاع به لغت future

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «future» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/future

لغات نزدیک future

پیشنهاد بهبود معانی