Outlook

ˈaʊtlʊk ˈaʊtlʊk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    outlooked
  • شکل سوم:

    outlooked
  • سوم‌شخص مفرد:

    outlooks
  • وجه وصفی حال:

    outlooking
  • شکل جمع:

    outlooks

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
چشم‌انداز، دور‌نما، منظره، چشم‌داشت، نظریه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- There are a number of outlooks affording a view of the peak.
- تعدادی محل برای تماشا وجود دارد که نظاره‌ی قله‌ی کوه را میسر می‌سازد.
- The villa had as its outlook one of the finest lakes in Europe.
- چشم‌انداز آن ویلا یکی از عالی‌ترین دریاچه‌های اروپا بود.
- The film reveals the outlook of the youth.
- فیلم دیدگاه جوانان را آشکار می‌سازد.
- That event changed his outlook on life.
- آن رویداد بینش او را درباره‌ی زندگی عوض کرد.
- the outlook for steel demand in the United States
- آینده‌ی بازار پولاد در ایالات متحده
- The outlook for a peace treaty is not promising.
- احتمال (عقد) قرارداد صلح نویدبخش نیست.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد outlook

  1. noun point of view
    Synonyms: angle, attitude, direction, frame of mind, headset, mind-set, perspective, routine, scope, side, size of it, slant, standpoint, viewpoint, views, vision
    Antonyms: indifference
  2. noun probable future
    Synonyms: appearances, chance, expectation, forecast, law of averages, likelihood, normal course, opening, opportunity, possibility, probability, prospect, prospects, risk
    Antonyms: past
  3. noun scene, view
    Synonyms: aspect, lookout, panorama, perspective, prospect, scape, sight, vista

ارجاع به لغت outlook

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outlook» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/outlook

لغات نزدیک outlook

پیشنهاد بهبود معانی