گذشتهی ساده:
outlookedشکل سوم:
outlookedسومشخص مفرد:
outlooksوجه وصفی حال:
outlookingشکل جمع:
outlooksچشمانداز، دورنما، منظره، چشمداشت، نظریه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
There are a number of outlooks affording a view of the peak.
تعدادی محل برای تماشا وجود دارد که نظارهی قلهی کوه را میسر میسازد.
The villa had as its outlook one of the finest lakes in Europe.
چشمانداز آن ویلا یکی از عالیترین دریاچههای اروپا بود.
The film reveals the outlook of the youth.
فیلم دیدگاه جوانان را آشکار میسازد.
That event changed his outlook on life.
آن رویداد بینش او را دربارهی زندگی عوض کرد.
the outlook for steel demand in the United States
آیندهی بازار پولاد در ایالات متحده
The outlook for a peace treaty is not promising.
احتمال (عقد) قرارداد صلح نویدبخش نیست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «outlook» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outlook