فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Scape

ˈskeɪp ɪˈskeɪp

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

گریختن، فرار کردن

The prisoner managed to scape from the high-security prison undetected.

این زندانی موفق شد بدون شناسایی شدن از زندان فوق‌امنیتی فرار کند.

The thief was caught trying to scape with a bag full of stolen goods.

سارق در حالی دستگیر شد که قصد داشت با کیف پر از کالای مسروقه بگریزد.

noun countable

گیاه‌شناسی دمگل بدون برگ، ستاک بی‌برگ

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

straight scapes

دمگل‌های بدون برگ صاف

scape of the dandelion

ستاک قاصدک

noun

جانورشناسی شاخک

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

The dragonfly's scape was damaged during its flight.

شاخک سنجاقک در حین پرواز آسیب دید.

slender scape

شاخک باریک

suffix

(scape-) منظره، دید

cityscape

منظره‌ی شهر

winterscape

منظره‌ی زمستانی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scape

  1. noun erect leafless flower stalk growing directly from the ground as in a tulip
    Synonyms:
    flower stalk
  1. noun (architecture) upright consisting of the vertical part of a column
    Synonyms:
    shaft

ارجاع به لغت scape

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scape» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scape

لغات نزدیک scape

پیشنهاد بهبود معانی