گریختن، فرار کردن
The prisoner managed to scape from the high-security prison undetected.
این زندانی موفق شد بدون شناسایی شدن از زندان فوقامنیتی فرار کند.
The thief was caught trying to scape with a bag full of stolen goods.
سارق در حالی دستگیر شد که قصد داشت با کیف پر از کالای مسروقه بگریزد.
گیاهشناسی دمگل بدون برگ، ستاک بیبرگ
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی گیاهشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
straight scapes
دمگلهای بدون برگ صاف
scape of the dandelion
ستاک قاصدک
جانورشناسی شاخک
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
The dragonfly's scape was damaged during its flight.
شاخک سنجاقک در حین پرواز آسیب دید.
slender scape
شاخک باریک
(scape-) منظره، دید
cityscape
منظرهی شهر
winterscape
منظرهی زمستانی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scape» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scape