با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Scapegoat

ˈskeɪpɡoʊt ˈskeɪpɡəʊt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    scapegoated
  • شکل سوم:

    scapegoated
  • سوم‌شخص مفرد:

    scapegoats
  • وجه وصفی حال:

    scapegoating
  • شکل جمع:

    scapegoats

معنی و نمونه‌جمله

بز طلیعه، کسی که قربانی دیگران شود، کسی را قربانی دیگران کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Jews were made a scapegoat for all of Germany's misfortunes.
- یهودیان را عامل همه‌ی بدبختی‌های آلمان شمردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scapegoat

  1. noun person who takes blame for
    Synonyms: another’s action boob, chump, doormat, dupe, easy mark, fall guy, fool, goat, gull, mark, patsy, pigeon, pushover, sacrifice, sap, schmuck, sitting duck, stooge, sucker, victim, weakling

ارجاع به لغت scapegoat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scapegoat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scapegoat

لغات نزدیک scapegoat

پیشنهاد بهبود معانی