آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Fool

    fuːl fuːl fuːl

    گذشته‌ی ساده:

    fooled

    شکل سوم:

    fooled

    سوم‌شخص مفرد:

    fools

    وجه وصفی حال:

    fooling

    شکل جمع:

    fools

    معنی fool | جمله با fool

    noun verb - transitive verb - intransitive adjective B1

    نادان، احمق، ابله، لوده، دلقک، مسخره، گول زدن، فریب دادن، دست انداختن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    I never thought he would be such a fool.

    هرگز فکر نمی‌کردم این چنین احمق باشد.

    Don't be a fool!

    خر نباش!

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the fool in king Lear's court

    لوده‌ی دربار شاه لیر

    a dancing fool

    دیوانه‌ی رقص

    No offense, I was only fooling!

    به تو برنخورد، داشتم شوخی می‌کردم!

    Don't let the children fool with it.

    نگذار بچه‌ها فریب آن را بخورند.

    They tried to fool him.

    کوشیدند او را گول بزنند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fool

    1. noun stupid or ridiculous person
      Synonyms:
      idiot sucker simpleton ass dope dummy nitwit moron oaf clown jerk goose victim ninny twit buffoon dumbbell dimwit bonehead blockhead dolt ignoramus numskull fathead halfwit lamebrain nincompoop dunderhead birdbrain twirp sap nerd cretin imbecile lightweight loon clod boob turkey bore schlemiel silly stooge easy mark fair game dumb ox illiterate innocent
      Antonyms:
      brain
    1. verb trick, mislead
      Synonyms:
      deceive cheat mislead take in kid bluff con dupe hoax gull hoodwink scam snow delude bamboozle fake out spoof diddle fox outfox flimflam put on jive lead on chicane put one over on play a trick on pretend make believe play-act juke trifle suck in

    Phrasal verbs

    fool around

    (عامیانه) 1- وقت تلف کردن 2- فضولی کردن، دخالت بیجا کردن، ور رفتن 3- مغازله کردن، ماچ و بوسه کردن

    fool away

    هدر دادن (پول یا وقت) (به‌طور احمقانه)

    Idioms

    a fool and his money are soon parted

    آدم احمق کلاه سرش می‌رود.

    be a fool for one's pains

    کار بی‌اجر و پاداش کردن، مفتی جان کندن، خرحمالی مفتی کردن

    be (or live) in a fool's paradise

    الکی خوش بودن

    be no (or nobody's) fool

    زرنگ و کارآمد بودن

    be sent on a fool's errand

    دنبال نخود سیاه فرستاده شدن (رفتن)

    Idioms بیشتر

    make a fool of (oneself)

    آبروی (خود را) ریختن، (خود را) مضحکه کردن، (خود را) مورد تمسخر قرار دادن

    play the fool

    دلقک‌بازی درآوردن، لودگی کردن

    (there is) no fool like an old fool

    آدم احمق هرچه پیرتر می‌شود، احمق‌تر می‌شود.

    سوال‌های رایج fool

    گذشته‌ی ساده fool چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده fool در زبان انگلیسی fooled است.

    شکل سوم fool چی میشه؟

    شکل سوم fool در زبان انگلیسی fooled است.

    شکل جمع fool چی میشه؟

    شکل جمع fool در زبان انگلیسی fools است.

    وجه وصفی حال fool چی میشه؟

    وجه وصفی حال fool در زبان انگلیسی fooling است.

    سوم‌شخص مفرد fool چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد fool در زبان انگلیسی fools است.

    ارجاع به لغت fool

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fool» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fool

    لغات نزدیک fool

    • - foodstuff
    • - foofaraw
    • - fool
    • - fool around
    • - fool away
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.