شکل جمع:
assesدر معنای سوم، در انگلیسی بریتانیایی بهجای ass از arse استفاده میشود.
جانورشناسی قدیمی الاغ، خر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
The farmer has a loyal ass that helps him with the plowing.
کشاورز خر وفاداری دارد که در شخم زدن به او کمک میکند.
An ass is often used as a pack animal in rural areas.
الاغ اغلب بهعنوان حیوانی بارکش در مناطق روستایی استفاده میشود.
آدم کلهخر، آدم بیشعور و احمق، آدم نفهم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Don't be such an ass; think before you speak.
انقدر احمق نباش؛ قبلاز حرف زدن فکر کن!
Sometimes, even the smartest people can seem like an ass.
گاهی اوقات، حتی باهوشترین افراد نیز میتوانند بیشعور و نفهم به نظر برسند.
انگلیسی آمریکایی ناپسند کون (کلمهای بیادبانه برای اشاره به باسن)
The Irish comedian made a joke about his big ass.
کمدین ایرلندی با کون بزرگ خود شوخی کرد.
The chair was so uncomfortable that it made my ass ache.
صندلی بهقدری ناراحت بود که باعث شد کونم درد بگیرد.
انگلیسی آمریکایی ناپسند کون، گوشت، تیکه (کلمهای توهینآمیز برای اشاره به فعالیت جنسی و یا زنانی که صرفاً بهعنوان شریک جنسی در نظر گرفته میشوند)
The film was criticized for portraying women solely as objects to admire for their ass.
این فیلم به این دلیل که زنان را صرفاً بهعنوان ابزاری برای فعالیت جنسی نشان میداد، مورد انتقاد قرار گرفت.
She refused to let anyone diminish her worth, regardless of how some of them viewed her as just an ass.
او اجازه نداد که ارزش او را تقلیل دهند؛ علیرغم اینکه برخی از آنها او را صرفاً ابزاری برای هوسرانی جنسی خود تلقی میکردند.
خریت کردن، الاغبازی درآوردن، حماقت کردن
(عامیانه) 1- اردنگ زدن، گوشمال دادن، در کونی زدن 2- (با زور و تهدید) وادار کردن، به هدف رساندن
(عامیانه ـ زننده ـ کون کسی را بوسیدن) خایهمالی کردن، چاپلوسی کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ass» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ass