آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Jerk

    dʒɜːrk dʒɜːk

    گذشته‌ی ساده:

    jerked

    شکل سوم:

    jerked

    سوم‌شخص مفرد:

    jerks

    وجه وصفی حال:

    jerking

    شکل جمع:

    jerks

    معنی jerk | جمله با jerk

    noun verb - transitive adverb

    تکان، تکان تند، حرکت تند و سریع، کشش، انقباض ماهیچه، تشنج، تکان سریع دادن، زود کشیدن، آدم احمق و نادان

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    He jerked the cord and the puppet jumped.

    او ریسمان را محکم کشید و عروسک جهش کرد.

    He jerked the drawer open and broke its handle.

    کشو را با تکان باز کرد و دستگیره‌ی آن را شکست.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He jerked the tooth to the right and left and then pulled it out.

    او دندان را به‌شدت به راست و چپ پیچاند؛ سپس آن را در آورد.

    She jerked the money on the table.

    پولها را روی میز پراند.

    Don't jerk the ladder, I may fall down!

    نردبان را تکان نده، ممکن است بیفتم!

    He jerked out the words.

    او بریده‌بریده حرف می‌زد.

    The fish was jerking and tumbling on the fishing boat's deck.

    ماهی، روی عرشه‌ی کشتی ماهی‌گیری می‌جنبید و معلق می‌زد.

    Two cripples who were jerking along a street.

    دو معلول که در راستای خیابان تندتند می‌لنگیدند.

    a train jerking past the station

    ترنی که تلق‌تلق‌کنان (تکان‌تکان خوران) از ایستگاه رد می‌شد

    He got up with a jerk.

    او با حرکتی سریع از جا بلند شد.

    The train started with a jerk.

    قطار با تکان شدیدی به حرکت در آمد.

    a knee jerk as a result of a mild blow under the kneecap

    تکان غیرارادی زانو در اثر ضربه‌ی ملایم به زیر کاسه‌ی زانو

    He jerked out an apology and left the room.

    او من‌من‌کنان پوزش خواست و اتاق را ترک کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد jerk

    1. noun a lurching move
      Synonyms:
      pull tug yank jolt bump thrust twitch quake shiver quiver bounce wrench snag flop wiggle wriggle flick tweak
    1. noun stupid, bumbling person
      Synonyms:
      fool idiot oaf ninny nincompoop brute rascal
    1. verb move with lurch
      Synonyms:
      pull throw fling snatch seize grab tug jolt bump bounce wrench shrug pluck twitch quake quiver wiggle wriggle dance flip flop whisk sling thrust hurtle yank wrest wring lug hook flick tweak snag vellicate

    Phrasal verbs

    jerk (oneself) off

    (عامیانه- زننده) جلق زدن، استمنا کردن

    jerk out

    (ناگهان و به‌طور عصبی) گفتن

    سوال‌های رایج jerk

    گذشته‌ی ساده jerk چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده jerk در زبان انگلیسی jerked است.

    شکل سوم jerk چی میشه؟

    شکل سوم jerk در زبان انگلیسی jerked است.

    شکل جمع jerk چی میشه؟

    شکل جمع jerk در زبان انگلیسی jerks است.

    وجه وصفی حال jerk چی میشه؟

    وجه وصفی حال jerk در زبان انگلیسی jerking است.

    سوم‌شخص مفرد jerk چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد jerk در زبان انگلیسی jerks است.

    ارجاع به لغت jerk

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «jerk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jerk

    لغات نزدیک jerk

    • - jerez de la frontera
    • - jericho
    • - jerk
    • - jerk (oneself) off
    • - jerk out
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.