گذشتهی ساده:
jerkedشکل سوم:
jerkedسومشخص مفرد:
jerksوجه وصفی حال:
jerkingشکل جمع:
jerksتکان، تکان تند، حرکت تند و سریع، کشش، انقباض ماهیچه، تشنج، تکان سریع دادن، زود کشیدن، آدم احمق و نادان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He jerked the cord and the puppet jumped.
او ریسمان را محکم کشید و عروسک جهش کرد.
He jerked the drawer open and broke its handle.
کشو را با تکان باز کرد و دستگیرهی آن را شکست.
He jerked the tooth to the right and left and then pulled it out.
او دندان را بهشدت به راست و چپ پیچاند؛ سپس آن را در آورد.
She jerked the money on the table.
پولها را روی میز پراند.
Don't jerk the ladder, I may fall down!
نردبان را تکان نده، ممکن است بیفتم!
He jerked out the words.
او بریدهبریده حرف میزد.
The fish was jerking and tumbling on the fishing boat's deck.
ماهی، روی عرشهی کشتی ماهیگیری میجنبید و معلق میزد.
Two cripples who were jerking along a street.
دو معلول که در راستای خیابان تندتند میلنگیدند.
a train jerking past the station
ترنی که تلقتلقکنان (تکانتکان خوران) از ایستگاه رد میشد
He got up with a jerk.
او با حرکتی سریع از جا بلند شد.
The train started with a jerk.
قطار با تکان شدیدی به حرکت در آمد.
a knee jerk as a result of a mild blow under the kneecap
تکان غیرارادی زانو در اثر ضربهی ملایم به زیر کاسهی زانو
He jerked out an apology and left the room.
او منمنکنان پوزش خواست و اتاق را ترک کرد.
(عامیانه- زننده) جلق زدن، استمنا کردن
(ناگهان و بهطور عصبی) گفتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «jerk» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jerk