زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Whisk

wɪsk wɪsk

گذشته‌ی ساده:

whisked

شکل سوم:

whisked

سوم‌شخص مفرد:

whisks

وجه وصفی حال:

whisking

شکل جمع:

whisks

معنی whisk | جمله با whisk

noun verb - transitive verb - intransitive

حرکت سریع و جزئی، کلاله یا دسته مو، گرد‌گیری، مگس گیر، تند زدن، پراندن، راندن، جارو کردن، ماهوت پاک کن زدن، گردگیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Mina whisked the bread crumbs from the table.

مینا خرده‌نان‌ها را از روی میز زد.

The new train whisked through the tunnel.

قطار جدید مثل برق از تونل گذشت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The dog whisked his tail and ran toward his master.

سگ دمش را تندتند تکان داد و دنبال اربابش دوید.

The guards whisked the wounded officer to a hospital.

قراولان با شتاب افسر زخمی را به بیمارستان رساندند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد whisk

  1. verb brush quickly; hasten
    Synonyms:
    hurry rush dash speed race tear fly shoot zip barrel sweep dart whiz brush wipe flick whip flit flutter

سوال‌های رایج whisk

گذشته‌ی ساده whisk چی میشه؟

گذشته‌ی ساده whisk در زبان انگلیسی whisked است.

شکل سوم whisk چی میشه؟

شکل سوم whisk در زبان انگلیسی whisked است.

شکل جمع whisk چی میشه؟

شکل جمع whisk در زبان انگلیسی whisks است.

وجه وصفی حال whisk چی میشه؟

وجه وصفی حال whisk در زبان انگلیسی whisking است.

سوم‌شخص مفرد whisk چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد whisk در زبان انگلیسی whisks است.

ارجاع به لغت whisk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whisk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/whisk

لغات نزدیک whisk

پیشنهاد بهبود معانی