گذشتهی ساده:
whiskedشکل سوم:
whiskedسومشخص مفرد:
whisksوجه وصفی حال:
whiskingشکل جمع:
whisksبا عجله بردن
Mina whisked the bread crumbs from the table.
مینا خردهنانها را از روی میز زد.
The new train whisked through the tunnel.
قطار جدید مثل برق از تونل گذشت.
The guards whisked the wounded officer to a hospital.
قراولان با شتاب افسر زخمی را به بیمارستان رساندند.
The dog whisked his tail and ran toward his master.
سگ دمش را تندتند تکان داد و دنبال اربابش دوید.
هم زدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Whisking the sauce vigorously prevents lumps from forming.
هم زدن شدید سس از تشکیل گلوله جلوگیری میکند.
The recipe says to whisk the batter for at least five minutes.
دستور پخت میگوید که خمیر را حداقل پنج دقیقه هم بزنید.
همزن
Whisks come in different sizes depending on the task.
بسته به کاری که قرار است انجام دهند، همزنها در اندازههای مختلف موجود هستند.
She grabbed a whisk to beat the eggs for the cake.
او همزنی برداشت تا تخممرغها را برای کیک هم بزند.
گذشتهی ساده whisk در زبان انگلیسی whisked است.
شکل سوم whisk در زبان انگلیسی whisked است.
شکل جمع whisk در زبان انگلیسی whisks است.
وجه وصفی حال whisk در زبان انگلیسی whisking است.
سومشخص مفرد whisk در زبان انگلیسی whisks است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «whisk» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/whisk