آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Whish

معنی whish | جمله با whish

noun adverb

(. vi . n . vt ): صدای حرف 'سین' ایجاد کردن، با صدای هیس حرکت کردن، به‌سرعت گذشته، صفیر، ( whist ) هیس، ساکت باش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

His engine started with a whish.

موتور با صدای غژ‌غژ به‌کار افتاد.

The ship's prow whished against the river's current.

پوزه‌ی کشتی غژغژکنان مخالف جریان آب رودخانه حرکت می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت whish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/whish

لغات نزدیک whish

پیشنهاد بهبود معانی