گذشتهی ساده:
whizzedشکل سوم:
whizzedسومشخص مفرد:
whizzesوجه وصفی حال:
whizzingشکل جمع:
whizzesبه این شکل نیز نوشته میشود: whizz
غژغژکنان حرکت کردن، غیژی حرکت کردن، مثل برق رد شدن، مثل برق حرکت کردن (سریع و با صدای ویزویز)، تندی انجام دادن (کاری)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
a motorcycle whizzed by me
موتورسیکلت غژی از کنارم گذشت
The chef whizzed around the kitchen.
سرآشپز بهسرعت دور آشپزخانه چرخید.
The natives' arrows whizzed over our heads.
پیکانهای بومیان غژغژکنان از بالای سرمان رد میشدند.
ویزویز، غژ، غژغژ، ویژویژ (صدا در اثر سرعت)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the constant whiz of passing cars
(صدای) غژغژ دائم اتومبیلهای در حال عبور
The whizz of the high-speed rail made it difficult to hear anything else.
صدای ویژویژ سامانهی قطار راهآهن پرسرعت شنیدن هر چیز دیگری را دشوار میکرد.
استاد، خبره، متخصص، خدا، نابغه (در انجام کاری)
a whiz at football
خدای فوتبال
a math whizz
خبرهی ریاضی
انگلیسی آمریکایی شاش، شاشیدن
The long car ride made me have to stop for a whiz.
رانندگی طولانیمدت باعث شد که مجبور شوم برای شاشیدن توقف کنم.
The little boy whizzed on the side of the road.
پسر کوچولو در کنار جاده شاشید.
آمفتامین
He was caught selling whiz to high school students.
او هنگام فروش آمفتامین به دانشآموزان دبیرستانی دستگیر شد.
The dangerous side effects of whiz have led to its ban in many countries.
عوارض جانبی خطرناک آمفتامین منجر به ممنوعیت آن در بسیاری از کشورها شده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «whiz» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/whiz