آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Swish

swɪʃ swɪʃ

معنی swish | جمله با swish

noun verb - transitive verb - intransitive adjective adverb

صدای فش‌فش کردن، با صدای فش‌فش زدن، فش‌فش، صدای ضربت تازیانه، باهوش، پیرو مد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

The whip swished and hit the water with a splash.

تازیانه در هوا وژ کرد و با صدای شپلق خورد به آب.

As she walked, her tight skirt swished.

راه که می‌رفت دامن تنگ او صدا می‌داد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد swish

  1. adjective fashionable, elegant
    Antonyms:

ارجاع به لغت swish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «swish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/swish

لغات نزدیک swish

پیشنهاد بهبود معانی