آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Swish

swɪʃ swɪʃ

معنی swish | جمله با swish

noun verb - transitive verb - intransitive adjective adverb

صدای فش‌فش کردن، با صدای فش‌فش زدن، فش‌فش، صدای ضربت تازیانه، باهوش، پیرو مد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The whip swished and hit the water with a splash.

تازیانه در هوا وژ کرد و با صدای شپلق خورد به آب.

As she walked, her tight skirt swished.

راه که می‌رفت دامن تنگ او صدا می‌داد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد swish

  1. adjective fashionable, elegant
    Antonyms:

ارجاع به لغت swish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «swish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/swish

لغات نزدیک swish

پیشنهاد بهبود معانی