فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Unfashionable

ʌnˈfæʃnəbl ʌnˈfæʃənəbəl

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2

قدیمی، ازمدافتاده، غیرمعمول، نامعمول

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

She wore an unfashionable dress to the party.

او یک پیراهن ازمدافتاده برای مهمانی پوشید.

The old building had an unfashionable design.

ساختمان قدیمی طراحی ازمدافتاده‌ای داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unfashionable

  1. adjective not in accord with or not following current fashion
    Synonyms:
    out dated out-of-style unstylish outmoded passe antiquated obsolete frumpy
    Antonyms:
    fashionable

ارجاع به لغت unfashionable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unfashionable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unfashionable

لغات نزدیک unfashionable

پیشنهاد بهبود معانی