Fashionable

ˈfæʃnəbl ˈfæʃnəbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more fashionable
  • صفت عالی:

    most fashionable

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
شیک، مد روز، خوش‌سلیقه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Short skirts are fashionable this winter.
- این زمستان دامن کوتاه مد است.
- Garments that were fashionable in Ghajar times.
- جامه‌هایی که در زمان قاجار مرسوم بودند.
- Short hair has become fashionable again.
- موی کوتاه دوباره باب شده است.
- the fashionable life of Paris millionaires
- زندگی مدپرستانه‌ی میلیونرهای پاریس
- a fashionable restaurant
- رستوران شیک
- some of the fashionable ladies
- برخی از خانم‌های شیک‌پوش
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fashionable

  1. adjective stylish, up-to-date
    Synonyms: a go-go, á la mode, all the rage, chic, chichi, contemporary, current, customary, dashing, faddy, favored, fly, genteel, hot, in style, in-thing, in vogue, last word, latest, latest thing, mod, modern, modish, natty, new, newfangled, now, popular, prevailing, rakish, smart, swank, trendsetting, trendy, upscale, up-to-the-minute, usual, well-liked, with it
    Antonyms: old-fashioned, out, unfashionable, unpopular

لغات هم‌خانواده fashionable

ارجاع به لغت fashionable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fashionable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fashionable

لغات نزدیک fashionable

پیشنهاد بهبود معانی