شکل جمع:
currentsصفت تفضیلی:
more currentصفت عالی:
most currentجاری، رایج، معاصر، متداول، شایع، تزند، تزن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the current year
سال جاری
his current job
شغل فعلی او
His is currently unemployed.
او فعلاً بیکار است.
the current fashion
مد روز
the current edition of the magazine
آخرین شمارهی مجله
current beliefs
عقاید امروزی (رایج)
current money
پول در گردش، پول رایج
current rumors
شایعات پراکنده
a current term
واژهی متداول
a current of hot air
جریان هوای داغ
Don't sit in the current, you'll catch a cold!
تو باد نشین، سرما میخوری!
The current carried the boat out into the sea.
جریان آب قایق را به میان دریا برد.
the current of public opinion
روند عقاید عمومی
An event that changed the whole current of her life.
رویدادی که همهی مسیر زندگی او را عوض کرد.
current strength
شدت جریان برق
(بانکداری) حساب جاری
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «current» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/current