گذشتهی ساده:
billettedشکل سوم:
billettedسومشخص مفرد:
billetsوجه وصفی حال:
billettingشکل جمع:
billetsاجازهنامه، ورقه جیره، یادداشت مختصر، پروانه، ورقه رأی را ثبت کردن، اجازهنامه جا و خوراک صادر کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His billet was next to the ship's engine room.
جای خواب او مجاور موتورخانهی کشتی بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «billet» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/billet