۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Berth

bɜːrθ bɜːθ

گذشته‌ی ساده:

berthed

شکل سوم:

berthed

سوم‌شخص مفرد:

berths

وجه وصفی حال:

berthing

شکل جمع:

berths

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive

خوابگاه کشتی، اطاق کشتی، لنگرگاه، پهلوگرفتن، موقعیت، جا

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The ship berthed two hours ago.

کشتی دو ساعت پیش پهلو گرفت.

a berth as chief engineer on a ship

شغل سرمهندسی کشتی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد berth

  1. noun harbor; bunk
    Synonyms:
    bed dock port haven anchorage slip pier jetty quay wharf cot bedroom billet compartment hammock levee
  1. noun position of responsibility
    Synonyms:
    job place position situation employment post office appointment connection spot profession capacity billet

Idioms

give a wide berth to

دوری کردن از، فاصله گرفتن

سوال‌های رایج berth

گذشته‌ی ساده berth چی میشه؟

گذشته‌ی ساده berth در زبان انگلیسی berthed است.

شکل سوم berth چی میشه؟

شکل سوم berth در زبان انگلیسی berthed است.

شکل جمع berth چی میشه؟

شکل جمع berth در زبان انگلیسی berths است.

وجه وصفی حال berth چی میشه؟

وجه وصفی حال berth در زبان انگلیسی berthing است.

سوم‌شخص مفرد berth چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد berth در زبان انگلیسی berths است.

ارجاع به لغت berth

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «berth» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/berth

لغات نزدیک berth

پیشنهاد بهبود معانی