آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Appointment

əˈpɔɪntmənt əˈpɔɪntmənt

شکل جمع:

appointments

معنی appointment | جمله با appointment

noun countable A2

قرار ملاقات، وعده ملاقات

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

مشاهده

to make an appointment

وقت ملاقات تعیین کردن

by appointment only

فقط با قرار قبلی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

I have an appointment tonight.

امشب با کسی وعده دارم.

My appointment is at five p.m.

وعده‌ی ملاقات من ساعت پنج بعد از ظهر است.

noun plural

اسباب، اثاثیه، مبل و وسایل منزل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The room had fine appointments.

اتاق اثاثیه‌ی خوبی داشت.

noun countable uncountable

کار، منصب، شغل، پست، مقام

They asked Jaffar to accept the appointment of ambassador.

از جعفر خواستند که شغل سفارت را قبول کند.

noun countable

تعیین، انتصاب، گماشت

His appointment was approved by the board of trustees.

انتصاب او مورد تأیید هیئت امنا قرار گرفت.

Hossein is one of the new Prime Minister's recent appointments.

حسین یکی از منصوب‌شدگان اخیر نخست‌وزیر جدید است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد appointment

  1. noun assignment of responsibility

سوال‌های رایج appointment

شکل جمع appointment چی میشه؟

شکل جمع appointment در زبان انگلیسی appointments است.

ارجاع به لغت appointment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «appointment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/appointment

لغات نزدیک appointment

پیشنهاد بهبود معانی