با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Tryst

trɪst / / traɪst trɪst / / traɪst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    trysted
  • شکل سوم:

    trysted
  • سوم‌شخص مفرد:

    trysts
  • وجه وصفی حال:

    trysting
  • شکل جمع:

    trysts

معنی

noun verb - intransitive
قرار ملاقات، میعادگاه، نامزدی، قرار ملاقات گذاشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tryst

  1. noun meeting during a love affair
    Synonyms: appointment, assignation, date, engagement, meet, meeting, rendezvous, union

ارجاع به لغت tryst

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tryst» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tryst

لغات نزدیک tryst

پیشنهاد بهبود معانی