با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Extrusion

ɪkˈstruːʒn̩ ɪkˈstruːʒn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
اخراج، بیرون‌اندازی، بیرون‌آمدگی، انفصال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد extrusion

  1. noun Something that bulges out or is protuberant or projects from its surroundings
    Synonyms: bulge, bump, hump, swelling, gibbosity, gibbousness, jut, prominence, protuberance, protrusion, excrescence
  2. noun Squeezing out by applying pressure
    Synonyms: expulsion

ارجاع به لغت extrusion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «extrusion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/extrusion

لغات نزدیک extrusion

پیشنهاد بهبود معانی