اخراج، دفع، راندگی، بیرونشدگی، تبعید
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His expulsion from the university was due to bad grades, not political activities.
اخراج او از دانشگاه به دلیل نمرات بد بود نه فعالیتهای سیاسی.
the expulsion of foreign advisers
بیرون راندن (اخراج) مشاوران خارجی
the expulsion of air from the lungs
بیرون راندن هوا از شش
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «expulsion» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/expulsion