آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Expulsion

ɪkˈspʌlʃn ɪkˈspʌlʃn

معنی expulsion | جمله با expulsion

noun

اخراج، دفع، راندگی، بیرون‌شدگی، تبعید

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

His expulsion from the university was due to bad grades, not political activities.

اخراج او از دانشگاه به دلیل نمرات بد بود نه فعالیت‌های سیاسی.

the expulsion of foreign advisers

بیرون راندن (اخراج) مشاوران خارجی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the expulsion of air from the lungs

بیرون راندن هوا از شش

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد expulsion

ارجاع به لغت expulsion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «expulsion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/expulsion

لغات نزدیک expulsion

پیشنهاد بهبود معانی