سلب مالکیت کردن از، از تملک در آوردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
lands expropriated for the construction of a hospital
زمین مصادرهشده برای ساختمان بیمارستان
The funds had been expropriated by Smith.
اسمیت پولها را خورده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «expropriate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/expropriate