گذشتهی ساده:
preemptedشکل سوم:
preemptedسومشخص مفرد:
preemptsوجه وصفی حال:
preemptingبه این شکل نیز نوشته میشود: pre-empt
جلوگیری کردن، پیشگیری کردن
The doctor recommended taking preventive measures to preempt the risk of developing heart disease.
این پزشک توصیه کرد اقدامات پیشگیرانه برای پیشگیری از ابتلا به بیماری قلبی انجام شود.
The teacher pre-empted any potential disruptions in the classroom.
معلم از بروز هرگونه اختلال احتمالی در کلاس درس جلوگیری کرد.
اشغال کردن، تصرف کردن، قبضه کردن، تصاحب کردن (برای احراز حق شفعه)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The company preempted the market.
این شرکت بازار را قبضه کرد.
The wealthy investor pre-empted the best stocks on the market.
این سرمایهگذار ثروتمند بهترین سهام در بازار را تصاحب کرد.
پیشدستی کردن، زودتر اقدام کردن، پیشی جستن، دست پیش گرفتن
They preempted us and bought the land.
آنها بر ما پیشدستی کردند و زمینها را خریدند.
جایگزین کردن (با چیزی که ارزش یا اولویت بیشتری دارد)
The CEO decided to pre-empt the current business strategy with a more innovative approach.
مدیرعامل تصمیم گرفت استراتژی تجاری فعلی را با رویکردی نوآورانهتر جایگزین کند.
The government preempted the construction of a new highway to prioritize the renovation of the existing roads.
حکومت ساخت یک بزرگراه جدید را جایگزین اولویت دادن به نوسازی جادههای موجود کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «preempt» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/preempt