گذشتهی ساده:
acquiredشکل سوم:
acquiredسومشخص مفرد:
acquiresوجه وصفی حال:
acquiring(با کوشش) به دست آوردن، تحویل کردن، کسب کردن، فرا گرفتن، آموختن، صاحب شدن، مالک شدن، اندوختن، یافتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He acquired great wealth.
ثروت کلانی به چنگ آورده.
Most skills are acquired.
بیشتر مهارتها اکتسابی است.
acquired knowledge
دانش اکتسابی
acquired traits
ویژگیهای اکتسابی
to acquire learning
کسب دانش کردن
infants' acquired heart diseases
بیماریهای قلبی اکتسابی نوزادان
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «acquire» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/acquire