علاقهمند شدن به، به چیزی علاقهمند شدن (معمولا به تدریج)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I've acquired a taste for spicy food.
من به غذای تند علاقهمند شدهام.
She acquired a taste for classical music after attending a concert.
او پس از شرکت در یک کنسرت، به موسیقی کلاسیک علاقهمند شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «acquire a taste for» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/acquire-a-taste-for