آخرین به‌روزرسانی:

Cut Through

معنی‌ها

phrasal verb

از میان رد شدن، میانبر زدن

phrasal verb

برطرف کردن، فائق شدن، گذر کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cut through

  1. phrasal verb deal with an issue quickly
  1. phrasal verb take a shortcut through

ارجاع به لغت cut through

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cut through» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cut-through

لغات نزدیک cut through

پیشنهاد بهبود معانی