انتظارات را برآورده کردن، از عهدهی کاری برآمدن، بهخوبی کاری را انجام دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The team's performance didn't cut the mustard, leading to their early exit from the tournament.
عملکرد تیم انتظارات را برآورده نکرد و به خروج زودهنگام آنها از مسابقات منجر شد.
Despite his confidence, he just couldn't cut the mustard during the final exams.
علیرغم اعتمادبهنفسش، او نتوانست در امتحانات نهایی عملکرد خوبی داشته باشد.
The new marketing strategy didn't cut the mustard, so they had to revise it.
استراتژی بازاریابی جدید بهخوبی عمل نکرد، بنابراین آنها مجبور شدند که در آن تجدیدنظر کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cut the mustard» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cut-the-mustard