آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Reset

ˌriːˈset ˌriːˈset

گذشته‌ی ساده:

reset

شکل سوم:

reset

سوم‌شخص مفرد:

resets

وجه وصفی حال:

resetting

معنی reset | جمله با reset

verb - transitive

(استخوان) جا انداختن، (نگین انگشتر) دوباره کار گذاشتن، دوباره نصب کردن، دوباره نشادن، (چاپ) دوباره چیدن

verb - transitive

(ساعت، درجه) دوباره تنظیم کردن، میزان کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

He reset the gauge at zero.

او عقربه را روی صفر گذاشت.

verb - transitive

(سؤال امتحان) از نو طرح کردن

verb - transitive

(بولینگ) دوباره چیدن

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد reset

  1. verb adjust again after an initial failure
    Synonyms:

سوال‌های رایج reset

گذشته‌ی ساده reset چی میشه؟

گذشته‌ی ساده reset در زبان انگلیسی reset است.

شکل سوم reset چی میشه؟

شکل سوم reset در زبان انگلیسی reset است.

وجه وصفی حال reset چی میشه؟

وجه وصفی حال reset در زبان انگلیسی resetting است.

سوم‌شخص مفرد reset چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد reset در زبان انگلیسی resets است.

ارجاع به لغت reset

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reset» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reset

لغات نزدیک reset

پیشنهاد بهبود معانی