گذشتهی ساده:
resetشکل سوم:
resetسومشخص مفرد:
resetsوجه وصفی حال:
resetting(استخوان) جا انداختن، (نگین انگشتر) دوباره کار گذاشتن، دوباره نصب کردن، دوباره نشادن، (چاپ) دوباره چیدن
(ساعت، درجه) دوباره تنظیم کردن، میزان کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He reset the gauge at zero.
او عقربه را روی صفر گذاشت.
(سؤال امتحان) از نو طرح کردن
(بولینگ) دوباره چیدن
گذشتهی ساده reset در زبان انگلیسی reset است.
شکل سوم reset در زبان انگلیسی reset است.
وجه وصفی حال reset در زبان انگلیسی resetting است.
سومشخص مفرد reset در زبان انگلیسی resets است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «reset» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reset