آخرین به‌روزرسانی:

Readjust

ˌriːəˈdʒʌst ˌriːəˈdʒʌst

گذشته‌ی ساده:

readjusted

شکل سوم:

readjusted

سوم‌شخص مفرد:

readjusts

وجه وصفی حال:

readjusting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive C1

تنظیم کردن، سازگار کردن، مرتب کردن، درست کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

As the situation changed, they had to readjust quickly.

با تغییر وضعیت، آن‌ها مجبور شدند به‌سرعت خود را سازگار کنند.

She decided to readjust after realizing her plan wasn't working.

او پس‌از اینکه متوجه شد نقشه‌اش کار نمی‌کند، تصمیم گرفت دوباره نقشه‌اش را درست کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد readjust

  1. verb to bring into agreement
    Synonyms:
    reconcile rearrange methodize reacclimate
  1. verb adjust anew
    Synonyms:
    readapt reset

سوال‌های رایج readjust

گذشته‌ی ساده readjust چی میشه؟

گذشته‌ی ساده readjust در زبان انگلیسی readjusted است.

شکل سوم readjust چی میشه؟

شکل سوم readjust در زبان انگلیسی readjusted است.

وجه وصفی حال readjust چی میشه؟

وجه وصفی حال readjust در زبان انگلیسی readjusting است.

سوم‌شخص مفرد readjust چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد readjust در زبان انگلیسی readjusts است.

ارجاع به لغت readjust

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «readjust» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/readjust

لغات نزدیک readjust

پیشنهاد بهبود معانی