گذشتهی ساده:
rearrangedشکل سوم:
rearrangedسومشخص مفرد:
rearrangesوجه وصفی حال:
rearrangingدوباره مرتب کردن، دوباره مرتب کردن، باز آراستن، دوباره چیدن، باز چیدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I need to rearrange my schedule.
باید برنامهام را دوباره تنظیم کنم.
Please rearrange the furniture in the living room to create a more open space.
لطفاً مبلمان اتاق نشیمن را دوباره بچینید تا فضای بازتری به وجود بیاید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rearrange» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rearrange