امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rearrangement

riəˈreɪndʒmənt ˌriːəˈreɪndʒmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    rearrangements

معنی‌ها

noun
ترتیب مجدد، بازسازمانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
noun
نوسامانی، ترتیب جدید، ساماندهی تازه
noun
شیمی نوآرایی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rearrangement

  1. noun A change in normal place or position
    Synonyms: move, dislocation, displacement, disturbance, movement, shift

ارجاع به لغت rearrangement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rearrangement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rearrangement

لغات نزدیک rearrangement

پیشنهاد بهبود معانی