شکل جمع:
displacementsجانشینسازی، جابهجاشدگی، تغییر مکان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the displacement of the bridge's foundations by the earthquake
جابهجا شدن پایههای پل در اثر زلزله
the displacement of a knee joint
جابهجا شدگی مفصل زانو
the displacement of the old laws by the new
جایگزینی قوانین جدید به جای قوانین قدیمی
displacement of affect
جابهجایی عاطفه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «displacement» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/displacement