فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Case In Point

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun phrase

مثال بارز، نمونه‌ی بارز، مثال گویا، مثال روشنگر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The ‘green revolution’ in agriculture is a good case in point.

«انقلاب سبز» در کشاورزی، یک نمونه‌ی بارز است.

A good case in point is the white-tailed deer.

یک مثال خوب در این زمینه، گوزن دم‌سفید است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد case in point

  1. noun illustrative example
    Synonyms:
    example case instance typical example typical case relevant instance object lesson precedent

ارجاع به لغت case in point

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «case in point» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/case-in-point

لغات نزدیک case in point

پیشنهاد بهبود معانی