شکل جمع:
examplesنمونه، مثال، مثل
The best example of a self-made man is this same Abbas Khan.
بهترین نمونهی آدم خودساخته همین عباسخان است.
Give a few more examples.
چند مثال دیگر بزن.
This dictionary has examples which show the usage of words.
این فرهنگ دارای مثالهایی است که کاربرد واژهها را نشان میدهند.
an example of courage
نمونهی شجاعت
عبرت، سرمشق، الگو
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to punish a student severely as an example to others
برای عبرت دیگران شاگردی را سخت تنبیه کردن
He is a bad example for his brothers.
او برای برادرانش الگوی بدی است.
با مثال و نمونه نشان دادن
از ... سرمشق گرفتن
مایهی عبرت (دیگران) کردن
سرمشق بودن، الگو بودن (برای دیگران)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «example» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/example