آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Stereotype

ˈˈstɛriəˌtaɪp ˈstɛrɪə(ʊ)taɪp

گذشته‌ی ساده:

stereotyped

شکل سوم:

stereotyped

سوم‌شخص مفرد:

stereotypes

وجه وصفی حال:

stereotyping

شکل جمع:

stereotypes

معنی stereotype | جمله با stereotype

noun countable C1

کلیشه (تفکر قالب)

Many movies still rely on gender stereotypes.

بسیاری از فیلم‌ها هنوز هم بر کلیشه‌های جنسیتی تکیه دارند.

That novel is full of stereotype characters.

آن رمان پر از شخصیت‌های کلیشه‌ای است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

racial stereotypes

کلیشه‌های نژادی

verb - transitive

کلیشه‌سازی کردن، تفکر قالبی داشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The media often stereotypes certain ethnicities.

رسانه‌ها اغلب درمورد قومیت‌های خاصی تفکر قالبی دارند.

Movies often stereotype teenagers as lazy or rebellious.

فیلم‌ها اغلب نوجوانان را تنبل یا یاغی کلیشه‌سازی می‌کنند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Don't stereotype her based on her appearance alone.

تنها بر اساس ظاهرش کلیشه‌ نکنید.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد stereotype

  1. noun idea held as standard, example
    Antonyms:
  1. verb categorize as being example, standard

سوال‌های رایج stereotype

شکل جمع stereotype چی میشه؟

شکل جمع stereotype در زبان انگلیسی stereotypes است.

ارجاع به لغت stereotype

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stereotype» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stereotype

لغات نزدیک stereotype

پیشنهاد بهبود معانی