شکل جمع:
stereotypesکلیشه، تفکر قالبی
That novel is full of stereotype characters.
آن رمان از شخصیتهای کلیشهای پر است.
racial stereotypes
کلیشههای نژادی
کلیشه کردن، تفکر قالبی داشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The media often stereotypes certain ethnicities.
رسانهها اغلب درمورد قومیتهای خاصی تفکر قالبی دارند.
Don't stereotype her based on her appearance alone.
تنها بر اساس ظاهرش کلیشه نکنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stereotype» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stereotype