آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آبان ۱۴۰۴

    Custom

    ˈkʌstəm ˈkʌstəm

    شکل جمع:

    customs

    معنی custom | جمله با custom

    noun countable uncountable B1

    رسم، سنت، عادت، عرف

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    It’s the custom for people here to visit their relatives during the New Year.

    در اینجا رسم است که مردم در سال نو به دیدار اقوام خود بروند.

    That family still follows the old customs of their ancestors.

    آن خانواده هنوز از سنت‌های قدیمی نیاکان خود پیروی می‌کنند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    one of the customs prevailing in Ahvaz

    یکی از رسوم رایج در اهواز

    international custom

    عرف بین‌المللی

    noun singular

    عادت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    It is his custom to go to bed late.

    عادت دارد دیر به بستر برود.

    This is his daily custom.

    این عادت روزانه‌ی اوست.

    noun uncountable

    مشتری، خرید، حمایت مشتریان

    The customs liked the new goods.

    مشتریان از کالای جدید خوش‌شان آمد.

    We value your custom and hope you’ll visit us again soon.

    از حمایت شما قدردانی می‌کنیم و امیدواریم به‌زودی دوباره ما را ببینید.

    noun plural B1

    گمرک

    There was a long queue at customs when our flight landed.

    وقتی پرواز ما نشست، صف طولانی‌ای در گمرک وجود داشت.

    You must pay customs for these goods.

    باید برای این اقلام عوارض گمرکی بپردازید.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    customs official

    مأمور گمرک

    adjective

    سفارشی، اختصاصی، ویژه

    They ordered a custom suit for the wedding ceremony.

    آن‌ها برای مراسم عروسی، کت‌وشلواری اختصاصی سفارش دادند.

    You can create and edit icons in standard and custom sizes.

    می‌توانید آیکون‌ها را در اندازه‌های استاندارد و سفارشی، ایجاد و ویرایش کنید.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a custom tailor

    خیاط سفارشی (در مقابل خیاطی که برای مغازه‌های لباس‌فروشی لباس می‌دوزد)

    adverb

    به‌صورت سفارشی، به‌طور اختصاصی، به‌صورت ویژه

    Each gift box is custom wrapped according to the client’s preferences.

    هر جعبه‌ی هدیه بر اساس سلیقه‌ی مشتری به‌صورت سفارشی بسته‌بندی می‌شود.

    The shirts were custom printed for the event.

    تی‌شرت‌ها برای آن رویداد به‌صورت اختصاصی چاپ شدند.

    prefix

    (-custom) سفارشی، اختصاصی، ویژه

    He drives a custom-made motorcycle built to his specifications.

    او موتورسیکلتی سفارشی می‌راند که مطابق با مشخصات خودش طراحی شده است.

    Our team creates custom-tailored marketing plans for every client.

    تیم ما برای هر مشتری طرح‌های بازاریابی اختصاصی تدوین می‌کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    custom-made clothing

    لباس سفارشی (خیاط دوخته)

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد custom

    1. noun habitual action
      Synonyms:
      habit practice way routine use manner fashion thing addiction rule mode groove wont form grind procedure trick habitude characteristic second nature matter of course usage daily grind beaten path consuetude observance into praxis swim hang-up shot proprieties precedent
      Antonyms:
      difference deviation departure irregularity
    1. noun ritual, traditional action
      Synonyms:
      way form fashion mode method system practice routine rule usage use style pattern observance ceremony rite convention matter of course mores type attitude character design performance policy taste canon dictates etiquette formality folkways precedent precept conventionalism established way second nature unwritten law vogue observation praxis mold inheritence
      Antonyms:
      deviation departure

    Collocations

    customs inspection

    بازرسی گمرکی

    go through customs

    از (بازدید) گمرک عبور کردن

    take your custom elsewhere

    از جای دیگری خرید کنید/ مشتری جای دیگری باشید (به نشانه اعتراض)

    لغات هم‌خانواده custom

    • noun
      custom, customer, customs
    • adjective
      customary, custom, customizable, accustomed
    • verb - transitive
      accustom, customize
    • adverb
      customarily

    سوال‌های رایج custom

    شکل جمع custom چی میشه؟

    شکل جمع custom در زبان انگلیسی customs است.

    ارجاع به لغت custom

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «custom» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/custom

    لغات نزدیک custom

    • - custodian
    • - custody
    • - custom
    • - custom designed
    • - custom-built
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره انضباط محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.