شکل جمع:
customsرسم، سنت، عادت، عرف، (در جمع) حقوق گمرکی، گمرک، برحسب عادت، عادتی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It is his custom to go to bed late.
عادت دارد دیر به بستر برود.
This is his daily custom.
این عادت روزانهی اوست.
one of the customs prevailing in Ahvaz
یکی از رسوم رایج در اهواز
You must pay customs for these goods.
باید برای این اقلام عوارض گمرکی بپردازید.
customs official
مأمور گمرک
The customs liked the new goods.
مشتریان از کالای جدید خوششان آمد.
international custom
عرف بینالمللی
custom-made clothing
لباس سفارشی (خیاط دوخته)
a custom tailor
خیاط سفارشی (در مقابل خیاطی که برای مغازههای لباسفروشی لباس میدوزد)
بازرسی گمرکی
از (بازدید) گمرک عبور کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «custom» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/custom