شکل جمع:
thingsچیز، شیء، کار، اسباب، دارایی، وسیله، لباس
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the most important thing that you must remember
مهمترین چیزی که باید بهدلیل داشته باشی
a living thing
یک چیز زنده
Put each thing in its own place.
هر چیز را در جای خودش بگذار.
diamonds and other expensive things
الماس و سایر چیزهای گرانقیمت
How are things?
اوضاع از چه قرار است؟
They accomplished great things.
کارهای بزرگی را انجام دادند.
The next thing you must do is to wash the clothes.
کار دیگری که باید بکنی شستن لباسها است.
Each person must do his own thing.
هرکسی باید کار خودش را بکند.
Go over each thing in the list.
هر یک از اقلام فهرست را مرور کن.
my shaving things
لوازم ریشتراشی من
The maidservant gathered her things and left.
خدمتکار اسبابهای خود را جمع کرد و رفت.
She doesn't have a thing to wear.
چیزی برای پوشیدن ندارد.
She put on her things and went to the party.
لباسهای خود را پوشید و به مهمانی رفت.
you poor thing!
حیوانکی!
All things considered, our progress has been good.
در شرایط موجود پیشرفت ما خوب بوده است.
It is a good thing that we brought the umbrella.
چه خوب شد که چتر را با خود آوردیم.
I don't want to make a thing of it but you were late again!
نمیخواهم خیلی بزرگش کنم؛ ولی شما دوباره تأخیر داشتید!
the thing to do is to tell him
درستش این است که به او بگویی
This winter, short skirts are the thing.
در این زمستان دامن کوتاه مد است.
جای شکرش باقی بودن، خوب بودن که
با در نظر گرفتن همه چیز، پس از بررسی همهی جوانب
با درنظر گرفتن همهی جوانب یا شرایط، ازهرنظر
در اوضاع فعلی
یکی دو چیز، یه چیزهایی، برخی چیزها (اطلاعات مهم و کاربردی)
(عامیانه) اشباح و ارواح را دیدن، دچار وهم و خیال بودن
have a thing (about something)
(دربارهی چیزی) عقده یا وسواس داشتن
خیلی بزرگ کردن، دستاویز قرار دادن
مد، باب روز
نکته این است که، موضوع این است که، راستش، آخه
things that go bump in the night
چیزهای عجیبوغریب و ترسآور
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «thing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/thing