امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Impedimenta

ɪmˌpedəˈmentə ɪmˌpedəˈmentə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun plural
سفر چیزهای دست‌و‌پا گیر، توشه سفر، بنه سفر، اسباب تأخیر حرکت link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سفر

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد impedimenta

  1. noun paraphernalia
    Synonyms:
    gear junk baggage equipment obstruction encumbrances

ارجاع به لغت impedimenta

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impedimenta» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/impedimenta

لغات نزدیک impedimenta

پیشنهاد بهبود معانی