آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ آذر ۱۴۰۲

    Incident

    ˈɪnsɪdnt ˈɪnsɪdnt

    شکل جمع:

    incidents

    معنی incident | جمله با incident

    noun countable B2

    اتفاق، حادثه، پیشامد، رویداد، رخداد، واقعه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    a tragic incident

    حادثه‌ی جان‌سوز

    We reported the incident to the police.

    آن رویداد را به پلیس گزارش کردیم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    incident rays

    اشعه‌ی تابشی

    Small incidents that led to bloody border skirmishes.

    برخوردهای کوچکی که به کشمکش‌های خونین مرزی انجامید.

    the cares incident to parenthood

    توجهاتی که جزو وظایف والدین است

    An alimony agreement may be an incident of a divorce proceeding.

    توافق نسبت به نفقه می‌تواند از دادخواست طلاق ناشی گردد.

    adjective countable

    برخورد، درگیری، برتابش، برتابشی، برخوردی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    incident rays

    اشعه‌ی تابشی

    small incidents that led to bloody border skirmishes.

    برخوردهای کوچکی که به کشمکش‌های خونین مرزی انجامید.

    adjective countable

    الزام‌آور، عارضی، عرضی، تبعی، لازمه، بایا، درخور، همایند (با)

    the cares incident to parenthood.

    توجهاتی که جزو وظایف والدین است.

    noun countable

    جزو، بخشی از، منوط به چیزی دیگر، پی‌آیند

    an alimony agreement may be an incident of a divorce proceeding.

    توافق نسبت به نفقه می‌تواند از دادخواست طلاق ناشی گردد.

    noun countable

    حقوق مشروط

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

    مشاهده
    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد incident

    1. noun occurrence
      Synonyms:
      event happening occasion circumstance episode matter fact scene milestone adventure trip

    سوال‌های رایج incident

    شکل جمع incident چی میشه؟

    شکل جمع incident در زبان انگلیسی incidents است.

    ارجاع به لغت incident

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «incident» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/incident

    لغات نزدیک incident

    • - inchon
    • - incidence
    • - incident
    • - incidental
    • - incidental contact
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.