گذشتهی ساده:
matteredشکل سوم:
matteredسومشخص مفرد:
mattersوجه وصفی حال:
matteringشکل جمع:
mattersتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
موضوع مربوط به سلیقه (یا خواست یا اندیشهی) فردی
(قدیمی) دربارهی (چیزی)
it is only a matter of time before ...
حتمی است؛ ولی وقت میگیرد تا ...، صرفاً مستلزم زمان است.
مسئلهی مرگ و زندگی، موضوع حیاتی، موضوع بسیار خطیر
تنها، فقط (در عرض) (برای تأکید بر کم بودن یک مقدار (بهویژه زمان) استفاده میشود)
درواقع، در حقیقت، راستش را بخواهید، به درستی که
موضوع جدی بودن
(برای تأکید مطلب دوم به کار میرود) اصلاً، در آنباره
وضع را بدتر کردن
مهم نیست
take matters into one's own hands
در رأس اقدام کردن، زمام امور را در دست خود گرفتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «matter» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/matter