امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Involve

ɪnˈvɑːlv ɪnˈvɒlv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    involved
  • شکل سوم:

    involved

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B1
درگیر کردن، گرفتار کردن، پای چیزی را به میان کشیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- I do not want to get involved in her personal difficulties.
- نمی‌خواهم در مشکلات شخصی او گرفتار شوم.
- They involved our country in war and bloodshed.
- آنان کشور ما را درگیر جنگ و خونریزی کردند.
verb - transitive
مستلزم بودن، دربرداشتن، با خود داشتن، شامل بودن
- This mission may involve unforeseen dangers.
- این مأموریت ممکن است خطرهای پیش‌بینی‌نشده‌ای را در برداشته باشد.
- The construction of that road involved the building of hundreds of bridges.
- ساختن آن راه مستلزم بنا نهادن صدها پل بود.
- diseases that involve hospitalisation
- بیماری‌هایی که مستلزم خوابیدن در بیمارستان است.
verb - transitive
مربوط بودن به، وابسته بودن به، بستگی داشتن به، سر و کار داشتن
- lacerations that involve muscles
- زخم‌هایی که مربوط به عضلات می‌شود
- problems that involve their future
- مسایلی که با آینده‌ی آن‌ها سر و کار دارد
- This matter involves his honour.
- این موضوع با شرف او سر و کار دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد involve

  1. verb draw in; include
    Synonyms:
    absorb affect argue associate bind catch commit complicate comprehend comprise compromise concern connect contain cover denote embrace embroil engage engross enmesh entail entangle grip hold hook implicate imply incorporate incriminate inculpate link mean mire mix up necessitate number point to preoccupy presuppose prove relate require rivet rope in snarl up suggest take in tangle touch wrap up in
    Antonyms:
    exclude free remove

Collocations

لغات هم‌خانواده involve

  • verb - transitive
    involve

ارجاع به لغت involve

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «involve» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/involve

لغات نزدیک involve

پیشنهاد بهبود معانی