فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Inculpate

ˈɪnkʌlpeɪt ˈɪnkʌlpeɪt

معنی

verb - transitive

متهم کردن، تهمت زدن به، مقصر دانستن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inculpate

  1. verb to cause to appear involved in or guilty of a crime or fault
    Synonyms:
    blame accuse charge implicate involve imply incriminate criminate

ارجاع به لغت inculpate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inculpate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inculpate

لغات نزدیک inculpate

پیشنهاد بهبود معانی