زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Implicate

ˈɪmplɪkeɪt ˈɪmplɪkeɪt

گذشته‌ی ساده:

implicated

شکل سوم:

implicated

سوم‌شخص مفرد:

implicates

وجه وصفی حال:

implicating

معنی implicate | جمله با implicate

verb - transitive

متهم کردن، شریک جرم دانستن، دست داشتن، دخیل کردن، مشمول کردن

His suspicious behavior implicates him in the conspiracy.

رفتار مشکوکش او را در توطئه دخیل می‌کند.

He too was heavily implicated in the plan for a coup d'etat.

او هم زیاد در نقشه‌ی کودتا دست داشت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The fingerprints on the weapon implicate her in the murder.

اثر انگشت روی اسلحه او را در قتل متهم می‌کند.

verb - transitive

گرفتار کردن، درگیر کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Her remarks could implicate the company in unethical practices.

اظهارات او می‌تواند شرکت را گرفتار اقدامات غیراخلاقی کند.

Documents found at the scene could implicate the director in the corruption case.

اسناد کشف‌شده در صحنه می‌تواند مدیر را در پرونده‌ی فساد درگیر کند.

verb - transitive

دلالت کردن، اشاره کردن

The discovery of the bloody glove implicated him in the murder.

کشف دستکش خونین، بر قاتل بودن او دلالت می‌کرد.

His sudden departure might implicate his involvement in the theft.

خروج ناگهانی او ممکن است دلالت بر دزدی کند.

verb - transitive

قدیمی درهم تنیده شدن، به‌هم پیچیدن

The vines began to implicate themselves around the old fence posts.

انگورها شروع به به‌هم پیچیدن در اطراف میله‌های حصار قدیمی کردند.

Their hands would implicate during the dance.

دستان آن‌ها در طول رقص به‌هم می‌پیچید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد implicate

  1. verb imply, involve
    Synonyms:
    suggest mean involve connect relate associate affect include concern link cite name charge accuse blame impute hint insinuate entangle embroil compromise incriminate inculpate lay at one’s door pin on point finger at frame stigmatize mire tangle
    Antonyms:
    support defend pardon

سوال‌های رایج implicate

گذشته‌ی ساده implicate چی میشه؟

گذشته‌ی ساده implicate در زبان انگلیسی implicated است.

شکل سوم implicate چی میشه؟

شکل سوم implicate در زبان انگلیسی implicated است.

وجه وصفی حال implicate چی میشه؟

وجه وصفی حال implicate در زبان انگلیسی implicating است.

سوم‌شخص مفرد implicate چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد implicate در زبان انگلیسی implicates است.

معنی implicate به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «implicate» در زبان فارسی به «مقصّر دانستن» یا «دست داشتن» ترجمه می‌شود.

«مقصّر دانستن» به معنای دخیل یا مسئول شمردن فرد یا گروهی در یک موضوع یا حادثه است، به‌ویژه زمانی که آن موضوع جنبه‌ی منفی، تخلف یا جرم داشته باشد. وقتی گفته می‌شود کسی در کاری «implicate» شده است، منظور این است که او در انجام آن عمل نقشی داشته یا ارتباطی با آن دارد، چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم. این واژه معمولاً در زمینه‌های حقوقی، قضایی و تحقیقاتی به‌کار می‌رود و بیانگر اثبات یا ادعای مشارکت در جرم یا اشتباهی است.

در متون حقوقی و قضایی، «implicate» نقش مهمی دارد؛ زیرا تعیین میزان دخالت افراد در جرائم یا تخلفات برای روند رسیدگی، صدور حکم و اجرای عدالت ضروری است. شواهد و مدارک ممکن است فردی را «implicate» کنند، یعنی نشان دهند که او در وقوع یک جرم نقش داشته است. این مفهوم به معنای اتهام‌زنی نیست، بلکه به معنای مطرح شدن نام فرد به عنوان یکی از عوامل دخیل در حادثه است که باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد.

در زبان محاوره و متون غیررسمی نیز گاهی از «implicate» به صورت استعاری استفاده می‌شود تا نشان دهد که کسی به‌نوعی در یک موضوع یا مشکل نقش داشته است. این کاربرد نشان‌دهنده‌ی ارتباط یا اثرگذاری غیرمستقیم است که ممکن است به صورت ناآگاهانه یا غیرارادی صورت گرفته باشد. بنابراین، «implicate» می‌تواند بار معنایی گسترده‌تری نسبت به فقط مقصر بودن داشته باشد.

از نظر زبان‌شناسی، «implicate» از ریشه لاتین «implicare» به معنی «در هم پیچیدن» یا «درگیر کردن» گرفته شده است. این ریشه معنایی نشان می‌دهد که این واژه علاوه بر مفهوم مسئولیت، بار معنایی درگیر بودن یا درهم تنیده بودن در یک موضوع را نیز دارد. بنابراین، «implicate» هم به معنی نشان دادن نقش داشتن و هم به معنی درگیر کردن در یک موضوع است.

«implicate» مفهومی است که به درک بهتر روابط پیچیده‌ی علت و معلولی و نقش افراد در رویدادها کمک می‌کند. این واژه تأکیدی است بر اهمیت بررسی دقیق حقایق و شواهد پیش از قضاوت نهایی و یادآور مسئولیت‌های اخلاقی و قانونی افراد در جامعه. یادگیری دقیق معنای آن و کاربرد درستش در متون و مکالمات، به غنای زبان و قدرت بیان می‌افزاید.

ارجاع به لغت implicate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «implicate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/implicate

لغات نزدیک implicate

پیشنهاد بهبود معانی