گذشتهی ساده:
pardonedشکل سوم:
pardonedسومشخص مفرد:
pardonsوجه وصفی حال:
pardoningشکل جمع:
pardonsبخشیدن، عفو کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
Malekshah pardoned the prisoners.
ملکشاه زندانیان را بخشید.
بخشش، پوزش، آمرزش، گذشت، عفو، مغفرت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She was granted a pardon.
او مورد عفو قرار گرفت.
We asked their pardon for having made too much noise.
از اینکه خیلی سروصدا کرده بودیم از آنها پوزش خواستیم.
She wrote a letter to the queen asking for a pardon for her son.
او به ملکه نامه نوشت و برای پسرش درخواست عفو کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pardon» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pardon