شکل جمع:
allowancesمستمری، مدد معاش، خرجی، پول توجیبی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
Each month my father gave us an allowance of ten tomans.
پدرم هر ماه ده تومان پول توجیبی به ما میداد.
my weekly allowance is 50 dollars.
پول توجیبی هفتگی من 50 دلار است.
تخفیف، کاستن، کاهش، کسر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The dealer gave us an allowance on our old car.
فروشنده با گرفتن اتومبیل قدیمی ما تخفیفی در خرید ماشین داد.
پذیرش
the allowance of an insurance claim
پذیرفتن مبلغ خسارت بیمه
A teaching method that makes full allowance for individual differences.
روش تدریس که ویژگیهای فردی را به حساب میآورد.
جیره دادن
به حساب آوردن، منظور کردن
1- بخشودن، معاف کردن 2- به حساب آوردن، در نظر گرفتن، پیشبینی کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «allowance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/allowance